دخمل مامانی و بابایی

8 ماه تموم شد ....رفتی تو 9 !!!!

فرشته کوچولوی مامان سلااااااااام.... عزیزم بهت تبریک میگم ... امروز وارد 9 ماه شدی .. دقیقا ماه دیگه این موقع شما توی بغلمی عزیزم دلم !!! از یه طرف واقعا خوشحالم که روزها میگذره و به رسیدن بهت نزدیک میشم ... از طرف دیگه هم دلم واست تنگ میشه .... واسه تکون خوردنات ... واسه شکم قلمبم ... واسه نگاه مظلومانه ی بابایی به شکمم... محبت خالصانش به تو ... میدونم چیزهای شیرینتری در انتظارمه ... اما این چیزها دیگه تکرار شدنی نیست .. دخترم واسه داشتنت خیلی غصه خوردم و زجر کشیدم ... 6 ماه استراحت مطلق بودم و فقط واسه سلامتیت دعا میکردم ... از همین جا واسه اونایی که نی نی دارن آرزو می کنم نی نیاشون سالم بیان تو بغلشون و انشالله اونای...
9 خرداد 1391

35 هفتگیت مبارک عمر مامان....

  عشق زمینی مادر سلام .... کودک 35 هفته ی من سلام عشقم ... نمی دونی مامان چقدر خوشحالم !! نمی دونی روزی چند بار واسه سالم بودنت دعا می کنم و از خدا تشکر می کنم که تا اینجا مواظب هر دومون بود ... عشق مامانی دیگه داریم به آخرا نزدیک میشیم ... دلم واسه این شکم قلمبه ، واسه لگدهای بی موقع ، واسه تکون نخوردنات و نگرانیام خیلی تنگ میشه !! عزیز دلم تا 39 هفته هم تموم شه دیگه چشمهای کوچولوتو به روی این دنیا باز میکنی ... همه میگن این دنیا مسخره ست و خوب نیست ... میگن همش سختی داره ... اما گل مامان اگه مثل من همیشه دنیا رو با رنگهای شاد ببینی و کینه به دل نداشته باشی و چیزای مادی واست ارزش نداشته باشه !! زندگی زیبا میشه ......
4 خرداد 1391
1